کاربرد مانیتور خودرو
اتکای روزافزون به مانیتور لمسی خودرو در خودروها موضوعی بحث برانگیز است. با انتشار هر محصول جدید، بخش نظرات مقالات و ویدیوهای یوتیوب با نکات منفی پر می شود. با این حال، خودروسازان کاملا متعهد در تلاش به ایجاد صفحه نمایش های بزرگتر هستند. اگر افکار عمومی مخالف رابط های لمسی در خودروها هستند، چرا شرکت های خودروسازی از آنها استفاده می کنند؟ من وارد این موضوع شدم و فرضیه خود را تأیید کردم: صفحه نمایش لمسی فی نفسه مشکل نیست، اما اجرای طراحی شرکت های خودروسازی مشکل است.
چگونه به اینجا رسیدیم
مانیتور لمسی خودرو چیز جدیدی نیست. در واقع، اولین خودروی تولیدی که مجهز به صفحه نمایش لمسی بود، بیوک ریویرا در سال 1986 بود.
صفحه نمایش لمسی CRT آنقدرها هم بد نبود، اما چند دهه طول کشید تا صفحه نمایش های لمسی به اندازه کافی خوب باشند تا به طور گسترده در خودروها مورد استفاده قرار گیرند. پس از اینکه تسلا مدل S را با صفحه نمایش لمسی 17 اینچی خود به بازار عرضه کرد، خودروسازان مشتاق طراحی صفحه نمایش های لمسی به طور فزاینده ای بودند. امروزه، اگر خودرویی مجهز به صفحه نمایش لمسی نباشد، این استثنا است. دلایل زیادی برای این اتفاق وجود دارد. برای نفوذ در این موارد، ابتدا باید انواع مختلف تعاملاتی را که در حین رانندگی رخ می دهد و چگونگی تکامل آنها در طول زمان تعریف کنیم.
طبقه بندی تعاملات در مانیتور لمسی خودرو
جدا از کنترلهای ضروری رانندگی، مانند فرمان و ترمز، تعاملات را به سه گروه تقسیم کردم. اولین مجموعه، تعاملات اولیه است. آنها شامل تمام عملکردهایی هستند که مستقیماً با رانندگی و ایمنی مرتبط هستند. به عنوان مثال می توان به نظارت بر سرعت، روشن کردن نشانگرها و کار با برف پاک کن ها اشاره کرد.
فعل و انفعالات ثانویه، اقداماتی هستند که اغلب اتفاق میافتند، اما انجام آنها زمان کمی میبرد. اینها می تواند تغییر صدای موسیقی، تغییر دمای کابین یا روشن کردن تهویه مطبوع باشد.
فعل و انفعالات ثالثی برعکس تعاملات ثانویه هستند. آنها نادر هستند اما نیاز به بار شناختی بالایی دارند و انجام آنها به زمان بیشتری نیاز دارد. به عنوان مثال پر کردن یک مقصد در سیستم ناوبری یا تغییر تنظیمات شخصی در ماشین است.
صفحه نمایش لمسی Buick Riviera 1986
تکامل تعاملات
با گذشت زمان، این مجموعه از تعاملات عمدتاً به همان روش تکامل یافته اند. فضای داخلی فولکس واگن گلف یک نمایشگر عالی است. نسل اول فولکس واگن گلف فضای داخلی ساده ای دارد. اقدامات اولیه به دو گیج، چند دکمه و یک ساقه برای نشانگرها محدود می شود. همین امر در مورد تنظیمات ثانویه، متشکل از سه نوار لغزنده برای کنترل دما و برخی از کنترل های صدا صدق می کند. تنها تعامل سوم یافتن و تنظیم یک کانال رادیویی است.
با گذشت سالها، شما می توانید به وضوح تأثیر نوآوری را بر تعاملات مشاهده کنید. با هر نسل، ویژگی های بیشتری به فضای داخلی اضافه می شود.
هر سه مجموعه از برهمکنش ها از نظر کمیت افزایش می یابند، حتی موارد اولیه. برای مثال، در گلف، بهجای برخی از گیجها و کنترلهای اولیه، تعاملات اصلی آخرین نسل اکنون شامل کروز کنترل تطبیقی، هشدارهای محدودیت سرعت و طیف وسیعی از سیستمهای ایمنی دیگر میشود. حتی چیزی به سادگی روشن کردن برف پاک کن ها یا چراغ های شیشه جلو با حالت ها، سنسورها و تنظیمات مختلف، پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است.
به طور مشابه، کنترلهای ثانویه شامل روشهای بیشماری مختلف برای تنظیم دمای مناسب کابین هستند. دکمه هایی برای گرمکن صندلی ها و پنجره ها، تهویه مطبوع، کنترل تهویه مطبوع فردی و غیره وجود دارد.
اما تغییر واقعی، افزایش تصاعدی در تعاملات درجه سوم است. در حالی که در نسل اول گلف، شما فقط می توانید یک ایستگاه رادیویی انتخاب کنید، امروزه لیست بی پایانی از کانال های رادیویی، سرویس های پخش و پلت فرم های پادکست وجود دارد. و این فقط رسانه است. تقریباً همه خودروها دارای سیستم های ناوبری، اتصالات تلفنی و برنامه های متصل به اینترنت هستند. همه اینها را می توان تنظیم و پیکربندی کرد تا مطابق با سلیقه شخصی شما باشد. برای مثال، میتوانید رنگ دقیق چراغهای داخلی، سنگینی فرمان و اینکه کدام اطلاعات باید در مانیتور لمسی خودرو خوشهای نشان داده شود را انتخاب کنید.
در ابتدا، تمام این فعل و انفعالات از طریق کنترل های فیزیکی غیرمستقیم کنترل می شد. اما با گذشت زمان، با هر نسل، اندازه نمایشگر افزایش می یابد و تعداد کنترل های فیزیکی کاهش می یابد.
آخرین نسل گلف گام مهم دیگری است زیرا حتی تعاملات ثانویه نیز به رابط لمسی منتقل نمی شوند. بیشتر دکمههای فیزیکی باقیمانده آنهایی هستند که از نظر قانونی مورد نیاز هستند.
چرا برای صفحه نمایش لمسی انتخاب کنید؟
در سال 2001، BMW iDrive را که یکی از اولین سیستمهای اطلاعات سرگرمی داخل خودرو بود، راهاندازی کرد. این در اطراف فعل و انفعالات غیر مستقیم از طریق یک کنترل کننده نزدیک به دسته دنده طراحی شده است. در آن زمان، تعادل خوبی بین فناوری موجود، هزینه و قابلیت استفاده بود.
با گذشت زمان، درست مانند اکثر سیستمهای سرگرمی داخل خودرو، BMW iDrive را برای استفاده با تعامل لمسی نیز تنظیم کرد. چرا آنها تصمیم گرفتند که تعامل لمسی را در نسخه بعدی قرار دهند؟
قابلیت استفاده
بسیاری از آن به پیچیدگی فزاینده تعاملات درجه سوم مربوط می شود. از آنجایی که تعداد این تعاملات با هر نسل افزایش مییابد، به نظر میرسد کنترلهای غیرمستقیم بدتر از تعامل لمسی عمل میکنند، به خصوص در دو زمینه: زمان تکمیل کار و پذیرش.
تحقیقات نشان داده است که کارهای درجه سوم در مقایسه با کنترل های غیرمستقیم به طور قابل توجهی سریعتر از طریق تعاملات لمسی انجام می شوند. حتی در مقایسه با سایر تکنیکهای تعامل ممکن مانند تعامل با اشاره و تعامل صوتی، تعامل لمسی اگر بهتر نباشد، یکسان عمل میکند.
به طور طبیعی، زمان تکمیل کار تنها یک راه برای سنجش موفقیت یک مدل تعامل است. در مورد توجه بصری، انحراف خط، زمان واکنش و موارد دیگر، صفحههای لمسی امتیاز متفاوتی دارند. خودروسازان باید زمان لازم برای تکمیل کارها را در مقابل گرانش حواس پرتی وزن کنند. در بسیاری از سناریوها، تعاملات لمسی روش ترجیحی است.
دومین استدلال محکم، نرخ پذیرش رابط های لمسی است. هنگامی که رانندگان وارد اتومبیل خود می شوند، تمرکز آنها بر رانندگی است و نه یادگیری یک سیستم جدید. بنابراین یکی از راههای کاهش حواسپرتی راننده این است که تعامل را تا حد امکان به سایر محصولات دیجیتال آشنا نزدیک کنید. به این ترتیب، صفحه نمایش های لمسی بر کنترل های غیر مستقیم ترجیح داده می شوند.
زیبایی شناسی
دلیل بعدی که خودروسازان از صفحه نمایش های لمسی استفاده می کنند مربوط به بی نظمی است. این اصطلاحی است که اغلب در بخش های طراحی شنیده می شود. این به معنای کاهش اضافه بار بصری یا پیچیدگی درک شده داخلی است. سوار شدن به ماشین و دیدن داشبورد پر از دکمه، ظاهری شلوغ و بینظیر به شما میدهد. در عوض، یک فضای داخلی آرام با دکمههای کم تأثیر مثبتی بر راحتی و کیفیت درک شده دارد.
علاوه بر این، بسیاری از مشتریان یک صفحه نمایش لمسی بزرگ را به یک خودروی پیشرفته با تکنولوژی مرتبط می دانند. بهعنوان یک طراح داخلی، نمیخواهید خودروی شما قدیمی تلقی شود، بنابراین نصب یک صفحه نمایش غولپیکر نشان میدهد که برند شما آیندهنگر است.
هزینه
در مقایسه با داشبورد پر از دکمهها، دستگیرهها و صفحهنمایشهای مختلف، یک صفحه لمسی تکی بخش سادهتری برای طراحی، مشخصات و نگهداری است. بنابراین، خودروسازان ممکن است ترجیح دهند به دلیل هزینه توسعه، یک صفحه نمایش لمسی استاندارد را به جای طیف وسیعی از دکمه ها و دستگیره های سفارشی نصب کنند. مزیت دیگر امکان مدرن سازی فضای داخلی خودرو با به روز رسانی طراحی UI است. روند طراحی دیجیتال بسیار سریعتر از روند طراحی داخلی حرکت می کند. تسلا نشان داده است که به روز رسانی رابط مدل S به تاخیر در طراحی مجدد گران قیمت یا معرفی مدل جدید کمک می کند زیرا این خودرو کمتر قدیمی به نظر می رسد.
معایب صفحه نمایش لمسی
از نظر طراحی، استدلال اصلی به نفع صفحه نمایش های لمسی زمان اتمام کار و پذیرش است. اما نکات منفی ارگونومیک زیادی وجود دارد.
قابلیت استفاده
در محیط های متحرک، مانند خودروها، تمرکز اصلی کاربران بر کنترل وسیله نقلیه است. بنابراین رابط های لمسی نه تنها باید قابل استفاده و در دسترس باشند، بلکه باید ایمنی جاده را نیز تضمین کنند. همانطور که قبلاً بحث شد، حتی اگر زمان تکمیل کار با تعامل لمسی سریعترین زمان است، اقدامات دیگری برای حواسپرتی راننده وجود دارد که تعامل لمسی روش ترجیحی نیست.
یکی از آنها توجه بصری است. هنگام تعامل با یک صفحه نمایش لمسی، رانندگان باید توجه بصری خود را از جاده به صفحه نمایش منتقل کنند تا شیئی را که می خواهند انتخاب کنند پیدا کنند. علاوه بر این، آنها باید انگشت خود را با آن شی هماهنگ کنند، بدون اینکه هیچ جسم لمسی آن را هدایت کند. با کنترل های فیزیکی توجه بصری کمتری برای انجام تعامل مورد نیاز است که منجر به حواس پرتی کمتری می شود.
تأثیر این تفاوت در توجه بصری بین کنترل های لمسی و کنترل های غیر مستقیم چیست؟ آزمایشها نشان دادهاند که زمان واکنش کندتر است و تغییرات بیشتری در رفتار رانندگی مانند خروج از خط و حفظ سرعت وجود دارد.
معایب دیگر فقدان بازخورد لمسی در هنگام انتخاب یک شی و محل قرارگیری نمایشگر است که بین خوانایی و دسترس پذیری تعادل ایجاد می کند.
هنگامی که نکات مثبت را با معایب صفحه نمایش های لمسی می سنجید، در بیشتر موارد اگر برای زمان تکمیل کار بهینه شده باشند ، آنها راه حل مناسبی برای تعاملات درجه سوم هستند. اما مشکل این است که در حال حاضر تعداد کمی از اینترفیس ها هستند. این موضوع ارتباط زیادی با انتخاب های طراحی شرکت های خودروسازی دارد.
انتخاب های طراحی شرکت های خودروسازی
طراحی رابط لمسی به خصوص در زمینه رانندگی دشوار است. از آنجایی که زمان اتمام کار مهم ترین مزیت صفحه نمایش های لمسی است، انتظار دارید که یکی از معیارهای اصلی پذیرش باشد. با این حال، به نظر می رسد بسیاری از شرکت های خودروسازی به اندازه کافی روی آن تمرکز ندارند.
نمونه کامل آن آخرین روند گنجاندن کنترل های ثانویه در رابط لمسی است. برای تعاملات ثانویه، زمان تکمیل کار در حال حاضر با کنترل های فیزیکی به حداقل رسیده است. علاوه بر این، کنترل های فیزیکی به توجه بصری کمتری نیاز دارند. با انتقال آن ها به مانیتور لمسی خودرو، هم زمان تکمیل کار و هم توجه بصری به خطر می افتد. این نه تنها برای کاربران نهایی آزاردهنده است، بلکه خطرناک است.
خودروسازان ممکن است این کار را به دلیل بی نظمی و صرفه جویی در هزینه انجام دهند. زیبایی شناسی مهم است و ممکن است مشتریان را در اولین دیدن ماشین ترغیب به خرید آن کند. اما طراحی خوب، یافتن تعادل مناسب بین ارگونومی و زیبایی است. هنگام در نظر گرفتن خطرات رانندگی، اولین کار طراح باید به حداقل رساندن حواس پرتی باشد.
علاوه بر این، مزیت اضافه اولویت بندی ایمنی این است که کنترل ها بصری تر و استفاده آسان تر خواهند بود. اگر دکمه های فیزیکی نداشته باشد، داخل آن در نمایندگی بسیار نرم به نظر می رسد. با این حال، اکثر خریداران پس از خرید خودروی خود خیلی سریع متوجه خواهند شد که اگر قبل از آن می توانستند کورکورانه این کار را انجام دهند، منحرف کردن توجه بصری به روشن کردن ساده بخاری آزار دهنده است. در انتقال کنترل های ثانویه به رابط لمسی، تعادل بیش از حد به سمت زیبایی شناسی متمایل است تا ارگونومی نمونه دوم خودروسازان که تصمیمات طراحی غیربهینه را اتخاذ می کنند، خود طراحی رابط است که اغلب بیهوده پیچیده است. آنها مملو از ویژگی هایی هستند که باعث می شود شما تعجب کنید که چرا در یک وسیله نقلیه به آنها نیاز دارید، مانند امکان بررسی رسانه های اجتماعی، سفارش پیتزا از ماشین، یافتن زمان فیلم یا تنظیم کاغذ دیواری سفارشی.
برای خودروسازان، ارائه بسیاری از ویژگی ها با ارزش مشتری برابری می کند. اما همانطور که بسیاری از شرکت های فناوری نشان داده اند، ارزش مشتری در واقع با اطمینان از دستیابی کاربران به اهداف خود ایجاد می شود. داشتن ویژگی های بسیار زیاد مانع این امر می شود و تحقیقات نیز آن را تأیید می کند. سال به سال، سیستمهای اطلاعات سرگرمی بزرگترین ناامیدی در مالکیت خودروهای جدید هستند و اکثر مشکلات مربوط به طراحی است.
ممکن است محبوبیت Apple CarPlay و Android Auto را توضیح دهد. این سیستمها برای زمان تکمیل کار بهینهسازی شدهاند و دسترسی به ویژگیها و برنامههایی را که خیلی خطرناک تلقی میشوند محدود میکنند. در نتیجه، نسبت به سیستمهای سرگرمی اطلاعاتی بومی، حواسپرتی کمتری دارند.
یان میخواهند جدیدترین فناوریها و برنامهها در خودرویشان موجود باشد. طراحی یک سیستم اطلاعات سرگرمی به گونه ای که باعث حواس پرتی نشود غیرممکن است. در تئوری، صفحات لمسی یک فناوری معتبر برای تسهیل این تعاملات هستند. با این حال، شرکت های خودروسازی باید خطرات حواس پرتی را به حداقل برسانند. امروزه برای رسیدن به آن نقطه، گام های مهمی باید برداشته شود. اما دلایلی برای خوش بین بودن به آینده وجود دارد.
فروشگاه اینترنتی کارسون ارائه دهنده ی انواع مانیتور برای تمامی خودرو ها با برند های مختلف.